جیگر مامان و بابا

پنج و شش ماهگی جیگر من

سما  اینجا پنج ماهه ای بعضی از عکسا هم مال شش ماهگیته تاریخشونو ببین  دیگه بلاشدی بعضی کارات انقدر عجیبه که تعجب میکنم به  صداها خیلی حساسی از وقتی بدنیا اومدی اینجوری هستی همه میگن خیلی باهوش و تیز هستی  با یه اهنگ انقدر خودتو تکون میدی و میرقصی 4 ماهه بودی دستاتو هم تکون میدادی با  رقص همه تعجب کرده بودن  مامانی انقدر چایی نخور کم خون میشی، خیلی چایی دوس داری ، خونه چون  ضرر داره درست نمیکنم ولی مهمونی همچین حمله میکنی خجالت میکشم  ...
6 ارديبهشت 1394

اولین گوشواره

سلام  خانومم تو چهارماهگیت بود که رفتیم اولین گوشواره رو گوشت کردیم یکم دردناک بود ولی خوشگلیو هزار دردسر    اولش یه گوشواره نگینی گوشت کردن بعد یه ماه گفتن اونو دربیاریم و گوشواره خودتو که نادره عمه من برات کادو اورده بود بندازیم یه گوشواره ی حلقه ای  ...
6 ارديبهشت 1394

سه ماهگی سما جونم

قربونت برم اینجا سه ماهه شدی و کولیکت تقریبا خوب شده و ماما ن خیلی پرهیز غذایی داره تا دلدرد نگیری  ولی خوب شیر نمیخوری مامان نمیدونم چرا چندتا هم دکتر بردیم میگن اشکال نداره و فقط مولتی ویتامین میدن بهت   ولی خیلی خوش خنده ای مامان و خو ش اخلاق وقتی میخندی دلم بباز میشه    ...
6 ارديبهشت 1394